loading...
پاتوق زیست شناسان
مریم داودپور بازدید : 30 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (2)

ما ه من ، غصه چرا ؟!

آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت ،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !

ماه من غصه چرا !؟!

تو مرا داری و من

هر شب و روز ،

آرزویم ، همه خوشبختی توست !

ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن

کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...

ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،

با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن

وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !خدا هست هنوز

 

او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید

نشانم می داد ...

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،

غرق شادی باشد ....

ماه من !

غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

معنی خوشبختی ،

بودن اندوه است ...!

این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین ...

ولی از یاد مبر،

پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند ،

که خدا هست ، خدا هست،خدا هست هنوز

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط reihaneh در تاریخ 1392/11/11 و 18:19 دقیقه ارسال شده است

maryiba budddamjun kheiliiiiii zشکلکشکلکشکلکشکلک

این نظر توسط ؟ در تاریخ 1392/09/08 و 21:27 دقیقه ارسال شده است

ممنون شعر خوبی بود.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 699
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 140
  • بازدید سال : 408
  • بازدید کلی : 66,920