loading...
پاتوق زیست شناسان
بیولوژیست بازدید : 22 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (2)

ژن امیدمرا نوکلئوتیدیست حقیر

ژن جور تو ، ولی ، نوکلئوتیدش صدتاست

پلی پپتید غمت بسکه دراز است ای دوست

بهر آن جان بود در دل تنگی که مراست

گفت باید که به راهم هموزیگوت گردی

هتروزیگوس ، تو مباش، اربه دلت الفت ماست

گفتمش:من هموزیگوس نتوانم گشتن

چون نماندست مرا یک اتوزوم سالم و راست

عاشقی را که چنان سندرم عشق دهند

تو تعجب مکن ار اشک غمش چو دریاست

حالیا! زین ژنوتیبی که نصیبم گشته

فنوتیپم به میان همه انگشت نماست

به اشارت و کنایات و تمسخر و یا طعن

همه گویند که این یارو از اون کله خراست

من ندانم که چنین سنگدلی بی انصاف

از کجا آمده و اصل و تبارش ز کجاست

بهر سلول حیات اینهمه ، پپتید بلاست

همه زیر سر یک رشته .::ام ار ان آ::. ست

خواهم اینجا که سوالی بکنم از استاد

بین ما رابطه غالب و مغلوب چراست؟

از چه رو در ژن عشق من بدبخت ققط

آلل غصه و اندوه و غم و درد و بلاست

حال در خاتمه شعر که شد قافیه تنگ

کنم از حضرت استاد من آنرا د خواست

که بر من ببخشید این همه وراجی را

چونکه تنها صفت غالب جمع شعر است

آری ! آخر به یکی دام بلا می افتد

هر که چون مستی ما سر به هو است

ای خدا یار مرا سندرم مرگ بده

که چنین با من عاجز به سر جور و جفاست

همولوگ نیست چو هرگز دل او با دل من

این دو را دادن پیوند فقط کار خداست

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط پرویز در تاریخ 1392/11/24 و 19:03 دقیقه ارسال شده است

آقا من تسلیمشکلکشکلک

این نظر توسط $ در تاریخ 1392/11/21 و 22:58 دقیقه ارسال شده است

دمت گرم فوق العاده بود ولی کاش اسمتم میگفتی


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 699
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 321
  • بازدید کلی : 66,833