loading...
پاتوق زیست شناسان
بازدید : 30 پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

شب آرزوها ست...

بیا از امروز کمتر خسته شویم بلکه آن شب را تا به صبح اجابتش بیدار بمانیم.

بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین امشب را گرسنه خواهد خوابید.

و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست...

بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید.

 

شهر فرنگه  ازهمه رنگه

 

شب آرزوهاست...

بیا غرور را کنار بگذاریم، لباس تکبر از تن به در کنیم و از

درگاه خداوند متعال عذر خواهی کنیم به خاطر آن که عصیانش کردیم و نافرمانیش نمودیم.

بیا عذر تقصیر به درگاهش آوریم که چون شیطان از فرمانش سر باز زدیم

 

شب آرزوهاست...

خدایا به حق این شب عزیز همه رابه آرزوهایشان برسان
خدایا ما را آن ده که آن به.
خدایا شیرینی بخشش و محبت را به ما بچشان

 

شب آرزوهاست...

شب اجابت است، شب مغفرت است.

از کف ندهیمش…

آرزوهایتان برآورده باد

محتاجم به آرزویی نیک

بازدید : 39 چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 نظرات (4)

خدایا

به تنهایی ات قسم....

دل هیچکس را به آنچه قسمتش نیست عادت نده

...

بازدید : 149 چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 نظرات (7)
مادرم میگفت :عشق یک شب است
اما پشیمانی هزار شب.

حالا هزار شب است پشیمانم که چرا

یک شب عاشقی نکردم.

(دکتر شریعتی)
مریم داودپور بازدید : 47 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (7)

 عصریک جمعه ی دلگیر،دلم گفت بگویم بنویسم

که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

و چرا هیچ کس در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،

به ایمان نرسیده است و

غم عشق به پایان نرسیده است.؟

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است، چرا یوسف گمگشته

به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،گل زخم نمک خورد

زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم واندوه به انبوه فقط برد،

زمین مرد،زمین مرد

خداوند گواه است که دل چشم به راه است

،و در حسرت یک پلک نگاه است

ولی حیف نصیبم فقط آه است

و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی

عصر این جمعه ی دلگیر

وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس

تو کجایی گل نرگس؟

بازدید : 43 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

 

شما چطور هستید؟ 

من : مهرم ولی بیشتر به اردیبهشتیا شبیهم البته به گفته دوستام

مریم داودپور بازدید : 33 چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

 
faghir[WwW.Kamyab.IR]

مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنهارا وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر ازتو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مردفقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!

بازدید : 28 دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

بچه ها یه چی بگم گریه کنین:امتحانات پایان ترم از رگ گردن به شما نزدیک تره!!!!!!

بازدید : 26 یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است , بگو که : یک پدیده مادی به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده غیبی ! در دنیا به همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت , و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید , پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 115 و 116

deniz بازدید : 31 شنبه 14 اردیبهشت 1392 نظرات (4)

هر چه قدر که ضعیف باشی گاهی اوقات میتوانی تکیه گاه باشی.

تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 699
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 117
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 123
  • بازدید ماه : 203
  • بازدید سال : 471
  • بازدید کلی : 66,983