loading...
پاتوق زیست شناسان
مریم داودپور بازدید : 32 چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

 
faghir[WwW.Kamyab.IR]

مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنهارا وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر ازتو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مردفقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط تهنا در تاریخ 1392/02/24 و 22:41 دقیقه ارسال شده است

عالی بود داستان خیلی جالبی بود مرسی

این نظر توسط تهنا در تاریخ 1392/02/24 و 22:41 دقیقه ارسال شده است

عالی بود داستان خیلی جالبی بود مرسی

این نظر توسط messi در تاریخ 1392/02/18 و 23:13 دقیقه ارسال شده است

عالی بود آدم باید انصاف داشته باشه می گویند اگر شمر انصاف داشت به امام حسین(ع) بی حرمتی نمیکرد به همین دلیل انصاف خیلی مهمه .

این نظر توسط ? در تاریخ 1392/02/18 و 14:29 دقیقه ارسال شده است

salam.ensafan dastane khubi bud.mamnun khanume davuodpur.

این نظر توسط ....... در تاریخ 1392/02/18 و 11:17 دقیقه ارسال شده است

منم همین باور رو دارم و تو زندگی بهش خوب عمل می کنم
فک کنم واسه همینم هس که همه منو اینقد دوسم دارن


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 699
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 100
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 186
  • بازدید سال : 454
  • بازدید کلی : 66,966